چگونه باورهای محدود کننده خود را تغییر دهیم ؟
فکر می کنید چه چیزی شما را در زندگی عقب نگه می دارد؟ آیا این کمبود مهارت یا توانایی است؟ اغلب اوقات، این یک باور محدود کننده است. در این مقاله، قصد داریم نحوه شناسایی و تغییر باورهای محدود کننده را توضیح دهیم تا بتوانید زندگی خود به جلو ببرید.
باورهای محدود کننده اغلب در دوران کودکی ایجاد می شوند. آن موقع آنها برای ما مناسب بودند، اما وقتی بالغ می شویم، این باورها شروع به سر راه ما می کنند و مانع پیشرفت ما می شوند. به همین دلیل بسیار مهم است که یاد بگیرید چگونه باورهای محدود کننده ای را تغییر دهید که اکنون شما را عقب نگه می دارد.
در این مقاله، یک فرایند 9 مرحلهای را پوشش میدهیم که به شما کمک میکند تا باورهای محدودکننده را در همه زمینههای زندگی تغییر دهید. این یک فرایند بسیار آسان و ساختار یافته است که می توانید آن را برای هر باوری که احساس می کنید به نوعی شما را محدود می کند، اعمال کنید.
باور چیست؟
باورها قوانین روانشناختی هستند که بر افکار ما تأثیر می گذارند و تجربه ما از واقعیت را فیلتر می کنند. ما اطلاعات را با حذف، تحریف، و تعمیم چیزهایی در مورد تجربه خود فیلتر می کنیم.
باورها فرضیاتی درباره خود و دیگران هستند. آنها همچنین انتظارات ما از این هستند که جهان چگونه باید باشد. آنها با ارائه معنا و اطمینان به ما کمک می کنند تا جهان را درک کرده و معنا کنیم.
باورها تفسیر ما از چیزهایی است که می بینیم، احساس می کنیم، می شنویم، می چشیم یا می بویم. آنها واقعیت نیستند، بنابراین درست یا نادرست نیستند. با این حال، اگر عمیقاً ریشه دار باشند، می توان آنها را به عنوان واقعیت اشتباه گرفت. باورها نتیجه گیری هایی هستند که از تجربیات زندگی به ویژه تجربیات دوران کودکی و جوانی به دست می آیند.
وقتی بالغ می شویم، زندگی ما تغییر می کند، اما بسیاری از باورهای ما تغییر نمی کنند. آنها شروع به سر راه ما می کنند. این باورهای گذشته می توانند محدودیت هایی را در مورد آنچه که فکر می کنید در حال حاضر انجام دهید ایجاد کنند.
باورها چگونه شکل می گیرند؟
باورها به دلیل موقعیت ها یا اتفاقات تکراری ایجاد می شوند و سپس ریشه می گیرند. در ابتدا آنها فقط افکار هستند. آنها بر اساس حقایق، شواهد، تجربیات مرجع یا افراد دیگر هستند.
با گذشت زمان، افکار تبدیل به نظرات می شوند. شما مدام به آنها فکر می کنید و به همان عمل ادامه می دهید.
سپس نظرات به باورها تبدیل می شوند. باورها پایدارتر و قوی تر از نظرات هستند. سپس باورها می توانند به اعتقادات تبدیل شوند. آنها چنان ریشهدار میشوند که نمیتوان آنها را تغییر داد، حتی اگر همه شواهد خلاف آن باشد.
9 مرحله ای برای تغییر باورهای محدود کننده
اکنون، میخواهیم فرایند 9 مرحلهای را پوشش دهیم تا به شما در تغییر یک باور محدودکننده کمک کند.
1. باور محدود کننده را شناسایی کنید
باور محدود کننده می تواند عبارت «من هستم» باشد. مثلا،
من بی نظم هستم.
من در سخنرانی عمومی بد هستم.
من اهل تعلل هستم.
به یاد داشته باشید، نگاه شما به این باورها درست یا نادرست نباشد و صرفا آنها را مفید یا غیر مفید درنظر بگیرید.
2. باور را بررسی کنید
فهرستی از موارد مفید و غیر مفید در مورد این باور ایجاد کنید. سپس تصمیم بگیرید که آیا این باور به شما کمک می کند یا بیشتر مانع زندگی شما می شود.
بیایید از ورزش به عنوان مثال استفاده کنیم. من در ورزش کردن و حفظ تناسب اندام بد هستم.
چه چیزی در مورد این باور مفید است؟
می تواند به من کمک کند از درد و ناراحتی جلوگیری کنم.
به جای ورزش، می توانم کارهای مفید دیگری انجام دهم.
چه چیزی در مورد این باور مفید نیست؟
اگر ورزش نکنم، ممکن است بعداً در زندگی بیمار شوم.
ورزش کردن می تواند به من انرژی بیشتری بدهد.
می توانستم کارهای بیشتری انجام دهم.
قبلاً در خیلی چیزها بد بودم، اما با تمرین پیشرفت کردم.
بر اساس شواهد بالا، تصمیم بگیرید که آیا این باور ارزش تغییر دارد یا خیر.
بیشتر بخوانید : چرا در زندگی دچار سردرگمی می شویم ؟ 11 راهکار برای رهایی از سردرگمی در زندگی
3. برای تغییر باورهای محدود کننده ، باور اصلی پشت آنها را شناسایی کنید
در پس هر باوری، یک باور اصلی و بنیادی وجود دارد. در اینجا چند باورهای اصلی آورده شده.
من به اندازه کافی خوب نیستم.
من لیاقت این را ندارم
دنیا برای من جای امنی نیست.
من ناتوان هستم.
کدام یک از این باورهای اصلی می تواند باور محدود کننده شما باشد؟ با شناسایی باور اصلی محدود کننده، می توانید مستقیماً برای تغییر باور اصلی که این باور و سایر باورهای محدود کننده را هدایت می کند، تلاش کنید. این می تواند بسیار قدرتمند باشد و شما را قادر می سازد تا به طور همزمان سایر باورهای محدود کننده را در هم بشکنید.
4. برای تغییر باورهای محدود کننده ،یک باور مفیدتر را انتخاب کنید
یک قدم کلیدی برای تغییر باورهای محدود کننده، شناسایی یک باور مفیدتر است. این اغلب مخالف باور محدود کننده قدیمی است. همچنین باور قدیمی را نیز شامل می شود. اینها بدین شکل خواهند بود:
من به اندازه کافی خوب هستم.
من لیاقت این را دارم
دنیا برای من جای امنی است.
من قوی هستم و می توانم بر دنیای خود تأثیر بگذارم.
در این زیر دو نمونه از باورهای جدید توانمندسازی وجود دارد که یک باور هسته ای مثبت جدید را نیز در خود جای داده است.
من شایستگی کسب درآمد را به هر اندازه که می خواهم دارم و ذهنیت، مهارت و توانایی لازم برای انجام آن را دارم.
من قوی هستم و می توانم با ایجاد تغییرات کوچک هر روز بر دنیای خود تأثیر بگذارم.
بیشتر بخوانید : ارتباط کلامی چیست؟ چگونه مهارت های ارتباط کلامی خود را تقویت کنیم؟
5. مزایا عاطفی و سایر مزایایی این باور محدود کننده را شناسایی کنید
ما معمولاً در حفظ باور محدود کننده مزایای عاطفی داریم. این مزایا باور محدود کننده را در جای خود نگه می دارند.
بیایید باور “من نمی توانم پول بیشتری به دست بیاورم و ثروتمند شوم” را به عنوان مثال در نظر بگیریم. مزایا یا بازده عاطفی می تواند شامل موارد زیر باشد:
می توانم با دوستانی که آنها هم پولدار نیستن همدردی کنم.
من می توانم از تلاش برای کسب درآمد بیشتر دست بکشم و در عوض زندگی آسانی داشته باشم.
من می توانم از استرس اضافی ناشی از ثروتمند شدن جلوگیری کنم.
6. تصمیم بگیرید که آیا مزایا عاطفی هنوز ارزشش را دارند یا خیر
به نتایج عاطفی که در مرحله 5 شناسایی کرده اید نگاه کنید. تصمیم بگیرید که آیا این باور محدود کننده ارزش حفظ کردن دارد یا خیر. اگر که ارزشش را داشته باشد، خوب است. شما می توانید با این باور باقی بمانید.
اما اگر تصمیم گرفتید که اینطور نیست، اکنون زمان آن رسیده که این باور را تغییر دهید. تصمیم گیری شروع به از بین بردن آن چسب عاطفی می کند که باور محدود کننده را در جای خود نگه می دارد.
7. شواهد موجود را مجدداً قاب بندی کنید
به یاد داشته باشید، یک باور بهترین تفسیر ما بر اساس شواهدی است که در آن زمان داشتیم. اما همه چیز تغییر می کند. بنابراین وقت آن است که به شواهد نگاه کنیم و آن را به روشی جدید تفسیر کنیم. در اینجا چند قالب مجدد برای مثال پولی آورده شده است.
دلسوزی با دوستانی که پولدار نیستند بعد از مدتی خسته کننده می شود و به من کمکی نمی کند.
داشتن یک زندگی آسان می تواند خوب باشد، اما من هرگز واقعاً احساس خوشبختی نمی کنم. این شک آزاردهنده در ذهنم وجود دارد که می توانستم به دستاوردهای بیشتری برسم.
داشتن پول زیاد زندگی را بسیار آسان تر می کند.
میتوانید ببینید که چگونه به شواهد موجود را در اینجا دوباره چارچوب میدهیم و به آن معنای جدیدی میدهیم.
8. شواهد جدیدی برای حمایت از باور جدید بیابید
ما قبلاً شواهد موجود را مجدداً تنظیم کرده ایم. اکنون ما به دنبال شواهد جدید هستیم.
باورها ذهن شما را روی چیزهای خاصی متمرکز می کنند. شما شواهد دیگری را که با این باور مطابقت ندارد نادیده می گیرید. به عنوان مثال، اگر فکر می کنید که جذاب نیستید، به احتمال زیاد متوجه نگاه های خنده دار دیگران خواهید شد. به احتمال زیاد به چیزهایی که دوست ندارید در آینه نگاه می کنید. به احتمال زیاد لبخندها، احوالپرسی ها و تعریف ها را نادیده می گیرید. یا آنها را به عنوان نامربوط تخفیف می دهید. شما هر اطلاعاتی را که با این باور محدود کننده مطابقت ندارد فیلتر می کنید. به همین دلیل است که باورهای محدود کننده با گذشت زمان بدتر می شوند.
شما باید شواهد جدیدی پیدا کنید تا ثابت کنید که شواهد قدیمی و باورهای قدیمی اشتباه هستند. به دنبال شواهد جدید بروید. آن را در گوگل جستجو کنید، کتاب ها، مقالات را بخوانید، اطلاعاتی را بیابید که از آن باور جدید پشتیبانی می کند.
بیایید مثالی بزنیم که من می توانم هر چقدر که می خواهم درآمد داشته باشم. شواهد جدید می تواند باشد:
افرادی هستند که هوش، دانش و تجربه کمتری نسبت به من دارند و درآمد بیشتری دارند.
افراد ثروتمند زیادی وجود دارند که شاد و آرام هستند.
بیشتر بخوانید : رشد فردی چیست؟ 5 راهکار ساده برای دستیابی مداوم به رشد فردی
9. از جملات تاکیدی به درستی استفاده کنید
گام نهایی برای تغییر باورهای محدود کننده، استفاده صحیح از جملات تاکیدی است. اگر تأییدی استفاده می کنید باورپذیر نباشد، دچار تعارض خواهید شد. بنابراین خوب است که از جملات تاکیدی پله ای استفاده کنید. بگذارید مثالی بزنیم.
بیایید بگوییم که میخواهید این باور را تغییر دهید که لایق موفقیت نیستید. شما تصمیم گرفتید این را با من سزاوار موفقیتم جایگزین کنید. این را بارها و بارها به خودت می گویی. اما اتفاقی می افتد که انتظارش را نداشتید. شما مقاومت عاطفی را تجربه کردید. چرا؟ چون تاییدیه شما قابل باور نبوده.
راه حل استفاده از جملات تاکیدی پله ای است. به عنوان مثال، من می خواهم احساس کنم که شایسته تبدیل شدن به یک مادر، پدر، تنیس باز یا هر چیز دیگری هستم که شما می خواهید. یا وقتی تمام تلاشم را انجام می دهم، موفقیتی که احساس می کنم سزاوار آن هستم در راه است. من آن را تحت کنترل خود قرار می دهم.
هنگامی که به اندازه کافی آن جملات تاکیدی را بیان می کنید، به نقطه ای می رسید که می توانید بگویید، من سزاوار موفقیت هستم. شما آن را در بدن خود احساس می کنید.
بیایید مثالی درمورد تمرین بزنیم. جملات تاکیدی پله ای می تواند این باشد که هر روز با برنامه تمرینی ام کمی بهتر می شوم. یا، هر چه بیشتر ورزش کنم، بیشتر متوجه بهبود سلامتی خود می شوم.
سخن پایانی در مورد تغییر باورهای محدود کننده
امیدوارم این مقاله در مورد چگونگی تغییر باورهای محدودکننده برای شما مفید بوده باشد. حالا باور محدود کننده ای را که می خواهید تغییر دهید شناسایی کنید و خودتان تمام این مراحل را طی کنید. دانستن چیزی یک چیز است، اما انجام آن و تجربه کردن آن بسیار بهتر است. برای شما آرزوی موفقیت در تغییر باورهای محدود کننده و بهتر کردن زندگی خود دارم!
دیدگاهتان را بنویسید